این کمیک موشن زیبا به اسم گزیده خاطرات شفاهی در دو قسمت طراحی و تولید شده است.
قسمت اول: پوتین نظامی
تهیه کننده و مجری پروژه: استودیو نقشینو
کارفرما: حوزه هنری انقلاب اسلامی استان قم
دسته: کمیک موشن
زمان: 00:36
سناریو پوتین نظامی
یکی از روزهای زمستان با نیروهای جهاد در جادۀ حاج عمران حرکت میکردیم. حاج محمد طیبی رانندگی میکرد و حاج داود هم همراهمان بود. قرار بود که تعدادی چکمه و لباس گرم به رزمندهها بدهیم.
برف شدیدی می آمد و کوهها سفیدپوش شده بودند. نگاهمان افتاد به سربازانی که بر روی زمینهای برفی به سمت شهر می آمدند تا لوازمی برای خودشان تهیه کنند. یکدفعه حاج محمد طیبی رو کرد به ما و گفت: «ما این پوتین نظامی ها رو کجا میبریم؟»
دوسه نفر از دوستان گفتند: «میبریم بدیم به رزمنده ها». حاج محمد گفت: «خب بدیم به همینا. اینا الان به تور ما خوردن».
دوستان موافقت کردند. ماشین را نگه داشتیم و بچه ها پیاده شدند. به سمت آنها فریاد زدیم: «هرکی چکمه ش
پاره ست، بیاد چکمه بگیره». جوان هفده هجده ساله ای جلو آمد. نگاهی به چکمه ها انداخت و یک چکمه را برداشت.
حاج محمد گفت: «جفت چکمه رو ببر». سرباز گفت: «حاجی! اون یکی چکمه م سالمه. همین یه دونه کافیه. اون یکیرو بردارم اسرافه».
هر کاری کردیم قبول نکرد. وقتی اصرارهای ما را دید، بدون اینکه چکمهای بگیرد، رفت. حاج محمد دوان دوان جلو رفت و گفت: «باشه قبول! حداقل این یه چکمه رو بگیر». چکمه را به او داد و برگشت. واقعاً حیرت کردیم که آن جوان حاضر بود در آن سرما و برف شدید بدون چکمه باشد، اما یک پوتین نظامی اضافه نگیرد.